رمان «هرچه دیوانهتر باشیم» نوشتهی زوئه بریسبی، که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، اثری سرزنده و دلنشین است که در فضای نامحتمل یک کلینیک روانپزشکی شکل میگیرد؛ جایی که کمکم به دنیایی کوچک اما پر از گرما، طنز و آشوب تبدیل میشود. این کتاب، با پیشفرضی غریب اما انسانی، روایتی سرشار از شوخطبعی و بینش روانشناختی را پیش میبرد؛ طنزی که هرگز خنثی نیست، بلکه بهمثابه ابزاری برای همدلی، نقد اجتماعی و پذیرش آسیبپذیری انسان عمل میکند. بریسبی با زبانی روان، گرم و آغشته به طنزی هوشمندانه، به شکلی بیواسطه ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که هر یک، در پس ظاهر "دیوانهوارشان"، پرتویی از معنا، خاطره و کرامت انسانی را پنهان کردهاند. راوی داستان، لوک، مردی است که علیرغم ادعای سلامت روانیاش، در کلینیک بوسولیل - هتلی سابق که حالا به آسایشگاهی تبدیل شده - بستری میشود. او در میان ساکنانی عجیب و غریب اما بامحبت گرفتار میشود: جارود، استاد تغییر چهره؛ یودا، که فقط با جملات جنگ ستارگان سخن میگوید؛ ارنست، خودکشیگر روزانه؛ موسیو بیبلو، که با سگ عروسکیاش در حال گفتوگو است؛ و بسیاری دیگر. با هدایت آرام پزشک پتیپاس و پرستارانی مهربان چون مارگریت و مالک، این جامعهی نامتعارف به تعادلی شکننده دست یافته است - تعادلی که با ورود مدیری جدید و سرکوبگر به خطر میافتد و آغازگر نقشهای پرشور و آشوبگرانه برای بازگرداندن روح انساندوستانهی کلینیک میشود. مضمونهای محوری رمان بر پذیرش تفاوت، نقد نظامهای مراقبتی و پرسش از مرز سلامت روانی متمرکزند. بریسبی با رویکردی نرم و خوشطنین، تعاریف رایج ناهنجاری و نرمال بودن را به چالش میکشد و از دل تجربههای کاریکاتورگونه، لایههایی از حقیقت انسانی و نیاز به تعلق را بیرون میکشد. لوک، با اکراه، به لنزی تبدیل میشود برای بازنگری در مفاهیم نهادینهشده، در حالی که شخصیتهایی چون ارنست، یودا، ژان-الیزابت، و کالیکست، با اغراقهای طنزآلود، آینههایی از ترسها و امیدهای مشترک ما هستند. کادر درمانی کلینیک، با حفظ گرمای انسانی، تصویری از امکان مهربانی نهادی را نشان میدهند. استقبال خوانندگان بسیار گرم و مشتاقانه بوده است. بسیاری این رمان را «حبابی از شادی» و «کمدی حالخوبکن» خواندهاند که در عین سبکی، از مواجهه با مفاهیمی چون طرد اجتماعی، مرگ و تفاوت ابایی ندارد. در پلتفرمهایی چون گودریدز، بارها از این کتاب بهعنوان اثری تسلیبخش یاد شده که «دیوانگی را کمتر ترسناک و بیشتر انسانی» جلوه میدهد. هرچند برخی منتقدان به ریتم ناپایدار یا کشآمدگی بعضی بخشها اشاره کردهاند، اما اکثرا بر آناند که غنای احساسی و طنین همدلانه اثر، کاستیهای جزئی ساختاری را جبران میکند.
در نهایت، «هرچه دیوانهتر باشیم» نهتنها یک کمدی ملایم و انسانی است، بلکه نامهای صمیمانه به ارزش تفاوت، همدلی و رهایی از قضاوتهای سادهانگارانه درباره سلامت روان به شمار میرود. این رمان با ترکیب شوخطبعی، شخصیتهای بهیادماندنی و نگاهی انسانگرایانه، تجربهای شفابخش و ماندگار برای خواننده رقم میزند.