سبد خرید
{{item.quantity}}
تعداد را بنویسید. بیش‌تر از 0 بنویسید. کم‌تر از {{item.product.variant.max + 1}} بنویسید.
{{item.promotion_discount|number}} تومان تخفیف
{{item.total|number}} تومان
مبلغ قابل پرداخت
{{model.subtotal|number}} تومان
ثبت سفارش
سبد خرید شما خالی است

دعوت به مراسم گردن ‌زنی

Invitation to a Beheading

از {{model.count}} نظر
نشر قطره مقایسه
ویژگی‌ها
سال چاپ:
1404
تعداد صفحه:
242
قطع:
رقعی
نوع جلد:
شومیز
نوع کاغذ:
بالکی
نویسنده:
ولادیمیر ناباکوف
  • {{value}}
قیمت:
250,000
245,000 تومان
تعداد
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
موجود در انبار

موجود در انبار

ارسال سریع

ارسال سریع

گارانتی اصالت کالا

گارانتی اصالت کالا

کتاب کتاب دعوت به مراسم گردن زنی اثر ولادیمیر ناباکوف  با ترجمه ی احمد خزاعی از نشر قطره منتشر شده است.

«دعوت به مراسم گردن‏زنی» روایت ابتذال سازمان‌یافته‌ای است که هدف غایی‌اش سلب هویت از انسان کنونی در کشورهای خودکامه است. از این رمان استقبال بی‌سابقه‏ای صورت گرفته است.

این کتاب توسط ولادیمیر ناباکوف در سال 1935 منتشر شده است و اکنون با ترجمه ی احمد خزاعی از نشر قطره در دسترس است.

دعوت به مراسم گردن زنی نگرشی است بر جامعه‌ای توتالیتر از دریچهٔ ذهنی که مدام لایه‌های توهم را پس می‌زند تا به جوهر واقعیت دست یابد. سین سیناتوس نخست به دخترک مدیر زندان امید می‌بندد. امّی سین سیناتوس را تنها با بازگرداندن به دوران کودکی، به یک معنا، رهایی می‌بخشد اما سرانجام او را به جهان سراسر ابتذال زندان باز می‌گرداند. در این میان، مسیو پی‌یر جلاد، که تجسم محض ابتذال است نیز مدّعی رهایی بخشیدن به سین سیناتوس است ـ چراکه ذهن سین سیناتوس آمادگی آن را دارد که به فریب و نیرنگ هم سهمی از واقعیت را ببخشد. و فریب و نیرنگ تا آنجا واقعیت دارند که ذهن سین سیناتوس پذیرای آن‌هاست. آنگاه که ذهن و جان سین سیناتوس فرایند رنجبار شناخت را پشت سر گذاشت، جانش فارغ از قیدهای زمان و مکان پروانه‌وار درمی‌گذرد و «راه خود را به آن سویی در پیش گرفت که، به گواهی صداهایی که شنیده می‌شد، موجوداتی همجنس او ساکن بودند.» می‌گریزد. و بدین سان است که جهانی توتالیتر، که همه را همسان می‌خواهد، همچون توهمی بزرگ فرو می‌ریزد و غبار می‌شود

همه، به هم لبخند زدند و از جا برخاستند. قاضی سپید مو، دهانش را دم گوش سین سیناتوس گذاشت، دمی نفس‌های عمیق کشید، حکم را اعلام کرد، و انگار خود را از چسب ور آورد، آرام از او فاصله گرفت. سین سیناتوس را بی‌درنگ به دژ بازگرداندند. جادّه گرد محور صخره‌ایش می‌پیچید، و چون ماری که به سوراخ بخزد، زیر دروازه ناپدید می‌شد. سین سیناتوس آرام بود، امّا به هنگام گذشتن از دهلیزهای دراز باید کمکش می‌کردند، زیرا پاهایش را، چون کودکی که تازه راه رفتن آموخته باشد، با تردید و دودلی بر زمین می‌گذاشت، انگارکه نه راه پس داشته باشد، نه راه پیش، مثل کسی که خواب دیده است روی آب راه می‌رود فقط برای اینکه ناگهان شک کند: امّا مگر چنین چیزی ممکن است؟ رودیون زندانبان کلّی طولش داد تا در سلول سین سیناتوس را باز کند ـ کلید عوضی بود ـ و همان پس و پیش کردن همیشگی. سرانجام در کوتاه آمد. وکیل مدافع در سلول انتظار می‌کشید. روی تخت نشسته بود، تا شانه غرق در تفکر، بی‌ردای رسمی (که روی صندلی دادگاه جا گذاشته بود ـ روز گرم، روزی که از آغاز تا پایان ملال انگیز بود)؛ زندانی را که وارد سلول کردند، بی‌صبرانه از جا جست. امّا سین سیناتوس اصلا حال و حوصلهٔ حرف زدن نداشت. در بند نبود که ناگزیر است تنها در این سلول بماند ـ با آن روزنه‌اش که به منفذی در قایقی می‌مانست ـ و خواست تنهایش بگذارند؛ همه به او تعظیم کردند و رفتند.

سال چاپ:
1404
تعداد صفحه:
242
قطع:
رقعی
نوع جلد:
شومیز
نوع کاغذ:
بالکی
نویسنده:
ولادیمیر ناباکوف
مترجم:
احمد خزاعی
ناشر:
قطره
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید
  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
ساخت فروشگاه توسط سایت پرتال